عشق فقط یک کلام، حسین علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
#محرم1441
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
بی حسین بن علی احساس پیری می کنم
نی که پیری بلکه احساس حقیری می کنم
گفت سائل از چه رو محکم به سینه می زنی؟
گفتم از آینه ی دل گردگیری می کنم
بسم الله الرحمن الرحیم
#محرم1441
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
بی حسین بن علی احساس پیری می کنم
نی که پیری بلکه احساس حقیری می کنم
گفت سائل از چه رو محکم به سینه می زنی؟
گفتم از آینه ی دل گردگیری می کنم
بسم الله الرحمن الرحیم
#محرم1441
#تصویر_نگاری_عاشورا
#نقاش_ایتالیایی
«یوانچی بسکوال» نقاش معروف ایتالیایی در عالم رؤیا صحنه عاشورا و هجوم به طرف امام حسین علیه السلام را می بیند. او هروقت می خواست آن را تعریف کند حالش منقلب می شده و گریه می کرده است.
یوانچی پس از آن صحنه رؤیای خود را نقاشی کرد، اما این کار او 6 ماه طول کشید زیرا او هربار با یادآوری آن صحنه دچار رعشه می شد. وی اخیرا به زیارت امام حسین علیه السلام رفته و مسلمان شده است.
نقاشی زیر تصویر رؤیایی است که دیوانچی از واقعه عاشورا در خواب دیده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
#محرم1441
#داستان_های_شگفت
مرحوم محمد رحیم اسماعیل بیک، که در توسل به اهل بیت (ع) و علاقه به حضرت سیدالشهداء (ع) کم نظیر بود و از این باب رحمت و برکات صوری و معنوی نصیبش شده و در ماه رمضان 1378 به رحمت حق واصل شد، نقل نمود که در شش سالگی به درد چشم مبتلا شدم و تا سه سال گرفتار بوده و عاقبت از هر دو چشم نابینا گردیدم.
در ماه محرم ایام عاشورا در منزل دایی بزرگوارم مرحوم حاج محمد تقی اسماعیل بیک روضه خوانی بود، هوا گرم و شربت سرد به مستمعین می دادند. من از دایی ام خواهش کردم که اجازه دهد من به مردم شربت بدهم؟! دایی ام فرمود: تو چشم نداری و نمی توانی! گفتم: یک نفر بینا همراهم بیاید! قبول کرد، و من با کمک خودش قدری شربت به شنوندگان دادم.
مرحوم معین الشریعه اصطهباناتی سخنرانی می کرد. در ذکر مصیبت خود روضه حضرت زینب (س) خواند و من تحت تأثیر قرار گرفتم. آن قدر گریه کردم تا از حال رفتم در آن حال بانوی مجلله ای دست مبارکشان را بر چشمان من کشیده و فرمودند: خوب شدی و دیگر به چشم درد مبتلا نخواهی شد.
ناگاه چشم باز کردم. اهل مجلس را دیدم، شاد و فرح ناک. به طرف دایی ام دویدم، تمام اهل مجلس منقلب شده و اطراف مرا گرفتند، به دستور دایی ام مرا به اتاقی بردند و جمعیت را متفرق نمودند. این از برکت و توسلات به حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) بود که در یک آن چشمم را شفا داده و مرا از نابینایی نجات دادند. بأبی انت و أمی أبا عبدالله الحسین
عباس عزیزی، دویست داستان از فضایل، مصایب و کرامات حضرت زینب(س)، برگرفته از داستان های شگفت شهید آیت الله دستغیب، ص 52
بسم الله الرحمن الرحیم
#محرم1441
#شخصیت_نگاری_محرم
#حضور_ایرانیان_در_حماسه_عاشورا
1. اَسلَم بن عَمرو
مورّخان متأخّر او را از موالیان امام حسین(ع) دانستهاند. پدرش از ترکان ایران بود.
(امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج 1، ص 607، دار التعارف، بیروت، 1403ق؛ مقرّم، عبد الرزاق، مقتل الحسین(ع)، ص 260، مؤسسه الخرسان للمطبوعات، بیروت، 1426ق؛ سماوى، شیخ محمد بن طاهر، إبصار العین فی أنصار الحسین(ع)، ص 95، دانشگاه شهید محلاتى، قم، چاپ اول، 1419ق؛ حسینى حائری شیرازى، سید عبد المجید، ذخیره الدارین فیما یتعلق بمصائب الحسین(ع) و اصحابه، ص 470، زمزم هدایت، قم، بیتا)
اسلم همراه با کاروان اباعبدالله الحسین(ع) به کربلا میآید و به میدان میآید و رجز میخواند:
«أمیری حسین و نعم الأمیر»
«سرور فؤاد البشیر النذیر»
«امیر من، حسین است و چه نیکو سالاری است، مایه شادمانی دل رسول خدا است!».
(ابصار العین فی أنصار الحسین(ع)، ص96)
2. رافع بن عبدالله همراه مسلم ازدى
حسام الدین حمید محلی (متوفای 652 ق) در کتاب «الحدائق الوردیه فی مناقب أئمه الزیدیه» از شخصی با نام رافع که وابسته به مسلم بن کثیر ازدی است نام میبرد.
(محلی، حسام الدین حمید، الحدائق الوردیه فی مناقب أئمه الزیدیه، محقق: مَحَطْوَری حسنی، مرتضى بن زید، ج 1، ص 26، مکتبه مرکز بدر للطباعه والنشر والتوزیع، چاپ دوم، 1423ق)
«مسلم ازدی» کمی پیش از ظهر عاشورا به شهادت میرسد. رافع بعد از نماز ظهر و پس از شهادت «حبیب بن مظاهر»، به شهادت میرسد.
(ذخیره الدارین فیما یتعلق بمصائب الحسین(ع) و اصحابه، ص 478)
3. زاهر بن عمرو کندی
زاهر، تربیت شده مکتب شیعی و آزاد شده «عمرو بن حمق خزاعی» است. «محمد بن سنان زاهری»، محدّث معروف شیعی، از نسل او است.
(ابصار العین فی أنصار الحسین(ع)، ص 173)
وقتی عمرو بن حمق به دست معاویه به شهادت میرسد، زاهر جنازهاش را دفن میکند.
(مقریزی، تقی الدین، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفده و المتاع، ج 14، ص 130، دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1420ق؛ إبصار العین فی أنصار الحسین(ع)، ص 173)
به سال شصت هجری برای انجام حج به مکه میرود، امام حسین(ع) را ملاقات میکند، از عزم آنحضرت برای سفر به عراق آگاهی مییابد. او که شوق جهاد با منحرفان و شهادت در راه معبود را از دوران بسیار دور در مکتب سرخ علوی، از صحابی بزرگ «عمرو بن حمق خزاعی» به نیکی آموخته است، بیدرنگ به کاروان امام حسین(ع) میپیوندد و به سوی کربلا حرکت میکند. او در نبردی دلاورانه، در اولین هجوم لشکر یزید به شهادت میرسد.
(مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 113)
4. فیروزان
شخصی به نام فیروزان
(تتوى، قاضى احمد، قزوینى، آصف خان، تاریخ الفی، محقق و مصحح: طباطبایى مجد، غلام رضا، ج 2، ص 816، انتشارات علمى و فرهنگى، تهران، چاپ اول، 1382ش.)
یا پیروزان،
(کاشفى سبزوارى، ملا حسین، روضه الشهداء، ص 396، نوید اسلام، قم، چاپ سوم، 1382ش)
از یاران ایرانی امام حسین(ع) بود که در کربلا به شهادت رسید، اگرچه در منابع کهن رجالی از او نشانی نیست. وی به سلک مسلمانان در آمده و غلام امام حسن مجتبی(ع) و سپس فرزندش عبدالله شد. او همراه کاروان حسینی به کربلا شتافته و در روز عاشورا که نوبت به عبدالله رسید به کمک عبدالله شتافت. البته فراموش نشود که تمامی کتابهایی که از او نام بردهاند، غیر از «روضه الشهداء» کاشفی سبزواری، جزو تواریخ متأخر محسوب میشوند. احتمالاً آوردن این نام در شمار شهدای کربلا از دوره صفویه به بعد انجام گرفته باشد.
5. نصر بن أبی نیزر
از دیگر افرادی که در برخی کتابهای تاریخی با عنوان «أبناء بعض ملوک الأعاجم» (نوادگان پادشاهان عجم) نام بردهاند و با توجه به نکات اولیه بحث، احتمال ایرانی بودن آن وجود دارد؛ نصر بن ابى نیزر است.
(ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق: عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 7، ص 343، دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1415ق؛ إبصار العین فی أنصار الحسین(ع)، ص 97)
وى از خدمتگزاران و یاران امام على، امام حسن و امام حسین(ع) به شمار میرفت. او در کودکى به دست پیامبر(ص) اسلام آورد و به آنحضرت و نیز امام على(ع) و فاطمه زهرا(س) و فرزندان آن دو بزرگوار خدمت کرد. نصر جنگجویى شجاع بود. او همراه امام حسین(ع) از مکه به کربلا آمد و با دشمنان ایشان به نبرد پرداخت و به شهادت رسید.
با توجه به بافت جمعیتی کوفه، احتمال حضور ایرانیان در سپاه عمر بن سعد نیز مطرح میشود. حتی در منابع، به نام یکی از این افراد صریحاً اشاره شده است؛ مانند یکی از غلامان شمر بن ذی الجوشن به نام «رستم».