کرونا (به قلم خودم)
بسم الله الرحمن الرحیم
#ک_ر_و_ن_ا
از روز انتخابات نمایندگان مجلس بیست و پنج روزی می گذرد… درست شب قبل از این روز بنده تب و شروع به سرفه کردم… تازه حرف از ورود کرونا به کشور شده بود و من کنجکاو که مبادا گرفته باشم و به خانواده انتقال بدهم…
خلاصه وقتی رفتم رأی خودم را دادم از همان جا مستقیما به مطب دکتر رفتم… دکتر بعد از معاینه به طوری که حتی یه انگشتش هم به بنده نخورد، مطمئن گفت: خیر شما کرونا ندارید… خیالتون راحت… دارو هم نیاز ندارید… برید بزودی خوب میشید… برگشتیم خونه و خلاصه امروز بعد از بیست پنج روز خوب شدیم!!!
بارها فکر کردم خوب کرونا گرفته بودم که یه چهارده روز بعد خوب شده بودم و خیالم راحت شده بود… تکلیف معلوم بود یا به امید خدا خوب میشدم یا بنا به حکمت خداوند دار فانی رو وداع گفته بودم… خلاصه هول و هراس این بیماری تموم شده بود…
اما بنابر تشخیص پزشک معالج بنده بیماری سرماخوردگی ساده با علائم تب، سرفه شدید، لرز داشتم که دارو هم نیاز نداشتم و فقط باید بیست و پنج روز صبر می کردم تا خوب بشم، که خوب الحمدلله خوب شدم…
قربون خدا برم که اگه این مقاومت رو در بدن ما ایجاد نکرده بود، این پزشکای ماهر چطور میتونستن ما رو به این زودی خوب کنن؟!!!
خدایا شکرت
#به_قلم_خودم