مناسبتی، خاطرات 15 خرداد 1342
بسم الله الرحمن الرحیم
#خاطرات_15_خرداد
رجبعلی رضایی- شاهد عینی -: حدود 3 بعد از ظهر روز 15 خرداد خبر منتشر شد که حضرت آیتالله خمینی دامت برکاته را دستگیر کردهاند. جمعیت از پیشوا به سوی ورامین حرکت کرد و حدود چهار بعد از ظهر تقریبا جمعیت پیشوا به اول شهرستان ورامین وارد شدند و جمعیت ورامین به آنها پی در پی ملحق شد و نزدیک مسجد خاتمالانبیاء ورامین کمی توقف کردند، برای پیوستن مردم و مرتبا جمعیت افزوده میشد. تا ابتدای پل کارخانه قند ورامین کثرت جمعیت خیلی زیاد شد. مرتبا به جمعیت اضافه میشد تا موسیآباد ورامین باز کمی توقف کردند.
در مسیر مرتبا از قراء اطراف، مردم میآمدند تا اینکه نرسیده به پل باقرآباد ورامین مرتب در مسیر خبر میآمد که ارتش برای جلوگیری میآید. مردم اعتنا نمیکردند تا اینکه ماشینهای ارتشی نزدیک یک مزرعه که به نام آقای حسین نوعپرور بود رسید و یک قنات کهنهای هم آنجا بود. بدون اینکه به مردم اخطار متفرق شدن بدهند، سنگر گرفتند و مردم را به رگبار مسلسل بستند.
از جمله مشاهدات عینی بنده این بود که یک جوان پیراهن و حتی زیرپیراهن خود را در آورد و جلو رفت و گفت بزنید و اول کسی را که زدند ایشان بود و پس از کشتن او عده کثیری از مردم متفرق شدند و پناهنده به یک مزرعه گندم شدند که اگر آن مزرعه نبود خیلی از مردم کشته شده بودند و در اثر کثرت جمعیت عدهای که عقبسر جمعیت بودند با مشاهده اوضاع و احوال جلو، برگشتند. تیراندازی تا حدود نماز مغرب و عشا ادامه داشت و موج تیر در هوا مرتب به چشم میخورد و پس از متفرق کردن مردم، عدهای را دستگیر و کشتهشدگان و زخمیها را در ماشینهای ارتشی ریختند و بردند.
(مجله 15 خرداد)